ملايرپرس | malayerpress.com



لای روبی و جشن پایان لای روبی و حکومت زنان در توچقاز
كد مطلب : 75

«توچقاز»روستای نسبتا بزرگی است در 01‌ کیلومتری‌ غرب‌ مـلایر و 31 کـیلومتری‌ شمال شـهرک سامن که در سرشماری 9231 جمعیت آن 0281 تن بوده‌1،که این‌ جمعیت در آخرین سرشماری(5631)به 8342 تن‌ افزایش یافته است.2

معنی توچقاز مانند بـسیاری از نامهای‌ کهن و قدیمی روشن نیست.نزدیک به‌ بخش‌ نخست‌ این نام«توج»و«توجین»نام مزرعه و روستایی در همدان داریم.3

از آنجا کـه منبع سنتی آبیاری تـوچقاز از تـعداد بسیاری چشمه‌های کوچک و بزرگ تامین‌ می‌شده است،مانند اغلب سکونتگاههائی که‌ در پای چشمه‌ها واقع شده‌اند احتمالا قدمت‌ بیشتری از‌ روستاهایی دارند که منبع آب‌ کشاورزی آنها قنات و یا چاهها و گاو چاهها فراهم می‌آمده است.چرا که استفاده از آب‌ چشمه‌ها بـرای کشاورزی راحت‌ترین شیوه‌ آبیاری مصنوعی بوده است.


پیشینه باستانی منطقه
اگرچه شهر ملایر،شهر نسبتا‌ نو‌ آبادی‌ می‌باشد اما این شهر و همچنین شهرهای‌ متجاور و نزدیک به آن،همچون همدان و اسدآباد تویسرکان و نهاوند در پهنه‌ای باستانی‌ واقع شده‌اند.تپه‌های باستانی پیرامون ملایر و به ویـژه تـپه گوراب(جوراب)با قامت‌ برافراشته‌اش به فاصله‌ 7/5‌ کیلومتری بر سر راه ملایر به اراک که باقی مانده دژی از عصر اشکانیان می‌باشد4هنوز ابهت گذشته‌اش را در رهگذران القا می‌کند.

تپه باستانی دیگری که کشفیاتی در آن به‌ عمل آمده است،تپه باستانی‌ نوشی‌ جان‌ می‌باشد.«این تپه در 06 کـیلومتری جـنوب‌ شهرستان همدان و 02 کیلومتری غرب شهر ملایر واقع شده است.طول تپه 08 متر و عرض‌ آن 03 متر و ارتفاع آن 73 متر می‌باشد.

کاوشهای باستان‌شناسی‌ در‌ این‌ محل در سال 7691(6431 هـ.ش)آغاز گردیده‌ و طی‌ چند‌ فصل حفاری آثار جالب توجهی از معماری مشخص زمان مـاد بـدست آمده است که‌ از ویژگی‌های آن استفاده از خشت خام با طرحهای مختلف‌ تزیینی‌ در‌ این مکان می‌باشد.

در تپه«نوشیجان»سه طبقه متمایز تشخیص‌ داده شده‌ است.

نوشی جان یک(مهمترین طبقه و متعلق به‌ سکونت قوم ماد).

نوشی جان دو(دوره هخامنشی).


رشد آموزش علوم اجتماعی » شماره 17 (صفحه 27)
--------------------------------------------------------------------------------

(به تصویر صفحه مراجعه شود)

رشد آموزش علوم اجتماعی » شماره 17 (صفحه 28)
--------------------------------------------------------------------------------

(به تصویر صـفحه مـراجعه شـود) نوشی‌ جان‌ سه(دوره‌ پارتی).

همانطور که اشاره شـد مـهمترین طـبقه نوشی‌ جان یک متعلق به‌ سکونت قوم ماد است که‌ اکثر بقایای ساختمانی بدست آمده از آن نیز منعکس‌کننده اشتغال و سکونت تپه در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ هشتم‌ تـا نـیمه قـرن ششم ق.م توسط همین‌ قوم است.

با توجه به سفال‌های‌ مـکشوفه‌ و سـایر آثار بدست آمده از حفاری نوشیجان و از سطح‌ فسیلی طبیعی و صخره‌ای تپه مشخص می‌شود که‌ تاریخ‌ استقرار‌ تپه جلوتر از قرن هشتم ق.م‌ نیست.گفته می‌شود نـخستین جـائی در ایـران که‌ آتش‌ در‌ فضای‌ بسته نیایش شد در این تپه بوده‌ است.5

«دیوید استروناح»باستان‌شناس انگلیسی‌ که سـرپرستی هیئت حفاری نوشیجان را‌ به‌ عهده‌ داشته‌ معتقد است که این آتشکده مهم در اول آتشی بوده است طبیعی ناشی از فوران‌ گـاز از‌ مـخزن زیـرزمینی گاز منطقه که در اثر رعد و برق ایجاد شده و بعدها،با‌ توجه‌ بـه‌ تـقدس آتش‌ نزد ایرانیان قدیم حول آن آتشکده نوشیجان‌ ساخته شده و برگرد آن زندگی تشکیل‌ گردیده‌ است.6

دیگر تپه‌های باستانی و تاریخی ملایر عبارتند از تپه حـسن آبـاد شـاملو،تپه چخانی، سیاه چقا،تپه ده‌ چانه،تپه‌ امیر‌ الامرا،تپه انوج، تپه بابا کمال،تپه میش و تپه قلاع.

جالب آنـکه«توچقاز»خود دارای سـه تـپه‌ حفاظت شده به نامهای‌ تپه‌ بالا و تپه پایین و تپه‌ شاهپور آباد می‌باشد.


منابع سنتی آبیاری
منبع سنتی آبیاری‌ در«توچقاز»آب‌ سرچشمه«توچقاز»بوده‌ کـه‌ تـا آبـادی در حدود 4 کیلومتر فاصله داشته است.چشمه‌های‌ کوچک و بزرگ سرچشمه که بیش از پانصد دهنه‌ بوده‌ که‌ آب آنها در شـاخه‌های مـختلفی‌ جمع‌آوری شده و نهایتا نهر بزرگی را تشکیل‌ می‌داده‌اند.معروف‌ترین‌ چشمه‌های‌ این‌ مجموعه«چشمه خرخره»،«چشمه شور»و «چشمه مثلی ẓMasali و...بودند.

طول زمین‌های زه‌زار و چـشمه سـارهای‌ توچه غـاز و مرغزارهای اطراف آن‌ در‌ حدود 2 کیلومتر و پهنای آن در حدود 002 تا 003 متر بوده است‌ و در میان زمین‌های روستای‌ حرم آبـاد واقـع شده‌اند.

شاخه‌های معروف‌ سرچشمه‌ به ترتیب از پائین(سمت ده)عبارت بودند از شاخ‌ اول‌ و شاخ دوم که معروف به«گهر- Gahar »بـود و شـاخ«پیزیلی- Pizili »و شاخ«کلید».

پرآب‌ترین شـاخه‌ها،شاخ«کلید»بود که‌ در حدود‌ 4 سنگ آب داشت و شاخ«پیزیلی»در حدود‌ 551 سنگ‌ و«گهر»در‌ حدود‌ 3 سنگ و شاخ اول در حدود‌ 2 سنگ آب داشتند.7


بخش‌بندی آب و ملک توچقاز
ملک(زمین‌های کشاورزی)توچقاز،دارای‌ سه«بکار- Bakar »و یـا کـشتمان‌ بود‌ که هر ساله یکی از آن«جار- Jar‌ »و یا زمین‌های رها شده‌ برای‌ آیش بود و یـکی«شخم»زمین‌های‌ آماده بـه‌ کـشت‌ و یکی«کشت»زمین‌های کاشته‌ شده بودند.8

افزون بر این بخش‌بندی،کل زمین‌های‌ کشاورزی«توچقاز»7دانگ و هر دانگ‌61 شعیر و کلا‌ 211‌ شعیر و هرشعیر نیز سه‌ ساعت‌ حقابه‌ از‌ 41 شـبانه روز(یـک‌ گـردش‌ آب)از‌ نهر داشتند.

از سوی دیگر‌ هر‌ 8 شعیر تشکیل یک‌ بلوک را می‌دادند که دارای یک سر بـلوک بود

رشد آموزش علوم اجتماعی » شماره 17 (صفحه 29)
--------------------------------------------------------------------------------

و یـک شبانه‌ روز‌ از 41 شبانه روز حقابه‌ داشت.بلوک‌ها،بنه‌های توچقاز‌ بوده‌اند‌ که‌ در جای‌ دیگر‌ به‌ آنها خواهیم پرداخت.

خلاصه اینگه‌ آبادی دارای 7 دانگ،41 بلوک و 211 شعیر می‌شد.

هر شـعیر در هـر سال در حدود 03‌ جریب(3 هکتار)زمین‌ زیز کشت داشت که به این‌ حساب‌ هر‌ بلوک‌ 042‌ جـریب(42هکتار)و هر‌ دانـگ 084 جریب(84هکتار)و‌ کل‌ آبادی‌ در هر سال 0633 جریب(633هکتار)زمین‌ زیر کـشت داشـته کـه به نسبت می‌توان گفت از آبادیهای بسیار پرآب و کـشت‌ بـشمار‌ می‌آمده‌ است.9

افزودن بر سه کشتمان یاد شده که‌ ملک‌ اربابی‌ بوده‌ است،توچقاز‌ زمینهای‌ جداگانه‌ای‌ در‌ زیر کـشت بـاغ و یونجه و جالیز و بهار کاری‌ داشته کـه پیـش از اصطلاحات ارضـی نـیز از آنـ‌ کشاورزان بوده که جمعا 0611 جریب(611 هکتار)می‌شده است.

این زمین‌ها پس از‌ شـصتمین روز بـهار 7 شبانه‌روز حقابه داشته که به آن(ششه- Sesa » می‌گفتند،که این آب را طبق سنتی قدیمی بـه‌ باغها و یـونجه‌زارها می‌داده‌اند،همچنین پس‌ از نودم نیز آب از آن باغها،یونجه کـاری و بهاره‌ کاری‌ و جالیز بـوده است.01


«خود یـاری مشاع»در«جورو- Juru » (لایروبی جویها،نهر وشاخ‌های آن)
در تـوچقاز دو نـوع«جورو»وجود داشت، یکی«جورو»داخل«بکار»(کشتمان)که 8 تا 01 روز پیش از نوروز شروع میشد و نسبتا ساده‌تر بود و جورو«نهر»بزرگ و طولانی‌ توچقاز‌ که از سه روز پس از نـوروز شروع‌ می‌شد.11


بستن«بند بالا»
برای ایـنکه لایروبی نهر بزرگ امکان‌پذیر باشد لازم بـود نـخست آب آنـرا از بالای نهر بـه‌ جای‌ دیـگری‌ هدایت کنند.برای چنین کـاری‌ لازم بـود‌ که‌ یک بند موقتی بر جلوی نهر بسته‌ تا بدین ترتیب سطح آب را در نهر بالا آوردهـ،تا آب بـه نهری دیگر که آب را بر رودخانه«کلون‌ و‌ فـرح‌ آبـاد ẓKolon va FraxabadẒ‌ هرز‌ مـی‌دهد، سوار گردد.21

برای ایـن کـار 61 نفر از یک دانگ مـامور بستن بند در محلی به نام«بند بالا»می‌شدند. این 61 نفر با بیل‌های«اسپره‌دار»(بیل‌های‌ بوک تیز و دارای جای پا)«چم- Cam » (مرغ)مرغزارهای پیرامون نهر در‌ نـزدیکی‌ بـند را به اندازه یک متر در نیم مـتر بـه صـورت‌ قالب‌های خـشت مـی‌بریدند و به کنار مـحل بـند حمل می‌کردند،در پایین دست نهر انحرافی، چند نفر در داخل آب می‌ایستادند و بقیه قطعات‌ قالبی«چم»(مرغ)را‌ در‌ داخل آب‌ در جلوی‌ پای آنها قرار مـی‌دادند،تا کـم‌کم دیـواره بند بالا بیاید و آب بر نهر انحرافی سوار شـده و از طـریق آن بـه رودخـانه«هل- Hal »(هرز) شود.31


«جورو»(لایروبی نهر)
وقتی آب بـه رودخـانه هرز‌ می‌شد‌ آنگاه‌ زمان‌ جورو فرا می‌رسید.هر سال پیش از لایروبی، 14 سر بلوک،یک نفر معتمد محل را برای‌ مدیریت کار لایروبی انتخاب ‌‌می‌کردند‌ که به آن‌ «سرکار»می‌گفتند.

«سرکار»تقسیم کار جویها و نهر را در میان دانگها و نـظارت بر‌ کار‌ آنها‌ را بر عهده‌ داشت،مانند برخی از مناطق دیگر ایران«سر کار»با دسته(چوب)بیل سهم هر دانگ را پیموده به آنها‌ می‌داد ولی در حین و پس از لایروبی هر قسمت کار را بازدید و در صورت‌ وجود نواقصی در‌ کار،به‌ آنها تذکر می‌داد.41

کار لایروبی را از سـمت آبـادی شروع کرده‌ و به چشمه ختم می‌کردند.هر روز 211 نفر به‌ نمایندگی از 211 شعیر و در قالب 7 دانگ در لایروبی شرکت می‌کردند.اغلب برای آسانتر شدن‌ کار چپ دستها در طرف راست نهر و راست دستها در طرف چپ نهر قرار می‌گرفتند.

گودی نهر کـه زیـار می‌شد و جوی رویان‌ نمی‌توانستند بیکباره گل و لای شهر را به«کن‌ - Kon »(کناره)نهر بریزند،یک‌ دسته‌ نیز در وسط سراشیبی نهر می‌ایستادند بدین ترتیب‌ که پله مانندی در وسط سراشیبی ایجاد می‌کردند که بـه آنـ«دولووه- Dolova » (آخوره)می‌گفتند و به این کار«دولووه بـستن» (آخوره بستن)می‌گفتند.51

در مـناطق زیر بند که«پیچ پیچا»می‌گفتند «دولووه»می‌بستند.جورو نهر‌ در‌ حدود 81 الی 02 روز طول می‌کشید و در این مدت آب‌ چشمه‌های«توچقاز»به رودخانه هرز می‌رفت و زه آبهای پائین بند بالا برای آب‌ مشروب و دام‌ها و حمام کفایت می‌کرد.61


جشن پایان لایـروبی‌ و حـکومت زنان
در صفحات پیشین به قـدمت تـاریخی و دیرینگی منطقه اشاره کردیم.استناد ما به‌ کشفیات باستان‌شناسان بود.اما آنچه که از این‌ کشفیات اگر مهمتر نباشد بی‌شک به مراتب‌ کمیاب‌تر است بقایای تاریخی و ماقبل‌ تاریخی‌ای‌ همچون‌ جشن پایان لایروبی و حکومت زنان‌ در‌ توچقاز‌ است.چرا کـه‌ همانند آن تـپه‌های باستانی در ایران صدها یافت‌ شده و پیش از آن یافت خواهد شد،به ویژه‌ آنکه باستان‌شناسان و باستان‌شناسی ما‌ را همکاران‌ غیرحرفه‌ای‌ اما چنان کوشایی است‌ که بی‌هیچ ایست و درنگی‌ و حتی بیشتر شبها در سراسر این سرزمین در حال باستان‌شناسی‌ و کـشف و وجـین عتیقه‌جات و ارائه آنـها به‌ دلالان عتیقه و همه‌ موزه‌های‌ جهان و البته بجز موزه ایران باستان هستند!اما کسی را اندیشه‌ کشفیات‌ بی‌آب و نانی از این دست نـیست.دوم‌ آنکه اگر این تپه‌ها از دید تیز و دست دراز چنین باستان‌شناسان کوشایی‌ در‌ امان‌ بـمانند، فرجام بـه شـکلی از زیر خاک بیرون خواهند آمد،اما در کار موردنظر‌ ما،با‌ گذر هر روز گردی از فراموشی بر این بازمانده‌های‌

رشد آموزش علوم اجتماعی » شماره 17 (صفحه 30)
--------------------------------------------------------------------------------

غیر قابل بازیابی خواهد نشست.

جشن پایـانی ‌ ‌لایـروبی«توچقاز»از نظر چند و چونی‌ دومین‌ جشن مفصل و بی‌همتای‌ پایان لایروبی پس از بیل‌گردانی در نیمور محلات‌71می‌باشد و درباره‌ حکومت‌ زنان، سومین‌ کـشف در ایـن زمـینه است.

اولین کشف در این زمینه«مراسم برفه چال‌ و حکومت زنان»در اسک‌ لاریجان‌ آمل‌ بوده‌ است که نخستین گزارش آن در حـدود چهل‌ سال قبل در یک صفحه رقعی با‌ حشوها‌ و شعارها و با نثری رمانتیک و کمی نـامتعارف‌ آمده است.81و سپس آقای عـناصری در‌ دو‌ جـا از‌ این مراسم یاد کرده‌اند.91و بالاخره همین‌ مسئله به وسیله اینجانب و سه تن از دانشجویانم در‌ دو‌ مقاله نسبتا مفصل توصیف و تحلیل شده است.02

دومین محلی که حکومت زنان از آن‌ کشف‌ و‌ گزارش‌ شده است،روستای«افوس» فریدونشهر اصفهان است که بـه وسیله آقای‌ محمد حسن سرمدی انجام شده است.12در ضمن در کتاب‌ ایرانیان‌ گرجی نیز به این‌ مراسم اشاره‌ای شده است22و بالاخره‌ همانطور که اشاره شد دومین‌ محلی‌ که‌ دارای‌ جشن مفصل و بی‌مانندی در پایان لایروبی‌ است و سومین محلی کـه در آن حـکومت زنان‌ یافت‌ شده‌ است«توچقاز»سامن‌ ملایر است، که در اینجا به آن خواهیم پرداخت.


بستن بند(بند پائین)
در روز آخر‌ جورو(حدود‌ 02 فروردین) بسته به شرایط روز بین ساعت 11 تا 3 بعدازظهر 211 نفر از هفت دانگ در‌ محلی‌ یه‌ نام«سربند»(پائین‌تر از بند بالا)به همان‌ شیوه‌ای که در بستن بند،بالا آمـد،بند بـزرگتری‌ را می‌بستند‌ و آب بند بالا را در آن سرازیر می‌کردند‌ تا‌ در‌ بند پائین جمع شود.

برخلاف بند بالا که‌ آب‌ را به رودخانه هرز می‌داد.آب در این بند به جایی راه ندارد و در نتیجه‌ به‌ سرعت بر روی هم انباشته‌ شده، (به‌ تصویر صـفحه‌ مـراجعه‌ شود) در‌ همان ساعات اولیه دریاچه کوچکی در‌ محل‌ تشکیل‌ می‌شود و به تدریج چمن‌های پیرامون‌ نهر را فرامی‌گیرد.محل این بند را در‌ جایی‌ انتخاب‌ کرده بودند که می‌توانند با چنین‌ بندی‌ دریاچه‌ای هرچه باشکوه‌تر را‌ بوجود‌ آورند و این بـند مـی‌تواند آبـ‌ حدود‌ 2 الی 3 شبانه روز مجموعه چشمه‌ها را در خـود انبار سازد.32


روز سـربند و جـشن‌ پایان‌ لایروبی
چند روز قبل از مراسم«روز‌ سربند»را «جار»می‌زدند.جار‌ زدن‌ یکی از شیوه‌های‌ سنتی‌ خبر‌ کردن اهالی از موضوعی‌ خاص‌ بود البته کشاورزان در جریان کار بودند اما با جار زدن مـسئله قـطعیت پیـدا می‌کرد و در‌ ضمن‌ خوش‌نشینان آبادی و مسافرین و مهمانان‌ از آبادیهای‌ دیگر نـیز‌ مـسئله‌ را‌ می‌فهمیدند.

هریک از کشاورزان دوستان‌ و اقوام خود را از دور و نزدیک دعوت می‌کردند، کشاورزان برای پذیرایی میهمانان،و به‌ احتمال زیاد در‌ گذشته‌ برای خوش آمد گویی و در جلوی‌ پایـ‌ آبـ‌ گـوسفند‌ قربانی‌ می‌کردند.

در ضمن برای‌ پذیرایی‌ از میهمانان، کشاورزان در کنار نهر و چمن‌زارهای اطراف‌ چادر بـرپا می‌کردند و وسایل پذیرایی از میهمانان را که‌ بیش‌ از‌ 005 نفر می‌رسید از قبل فراهم می‌کردند.42

کشاورزان برای‌ اینکه‌ بتوانند‌ این‌ وسایل‌ را‌ فراهم‌ کرده،در ضـمن از خـستگی لایـروبی و بستن بند بیرون آمده باشند،روز سربند را دو

رشد آموزش علوم اجتماعی » شماره 17 (صفحه 31)
--------------------------------------------------------------------------------

روز پس از بستن بند پائین قرار میدادند.52

افزون بـر مـیهمانان،تماشاچیانی از روستاهای پیرامون مانند«مهرآباد»«کرتیل‌ آباد»،«حسین آباد ناظم»،«حرم‌ آباد»،«گنبد»و «گر آباد»،«طجر»و«وارونه»،«خوش آباد»و «شریف آباد»و«خورشان»و بالاخره کسانی‌ از سامن و ملایر به محل می‌آمدند.62

در روز سـربند،میهمانان هـمراه بـا همه‌ مردان و جوانان هفت دانگ آبادی و مردان و جوانان خوش‌نشین‌ها به سمت بند حـرکت‌ می‌کردند.در‌ گـذشته‌ دور ایـن کار با الاغ و اسب و پیاده انجام می‌شد و در گذشته نزدیک‌ ماشین و موتور و دوچرخه نیز به آن افزوده‌ شده بود.72


پشک آبـ(قرعه‌کشی نـوبت آب
حدود سـاعت 01 الی‌ 11«سرکار»و سردانگ‌ به کشاورزان اطلاع می‌دادند که‌ برای پشک آب سربند پائین جمع شوند. روشی قدیمی در پشـک ایـنطور بود که هر سر دانگ شیئی را مانند مهره،چوب،ذغال،ریگ‌ و‌ غیره‌ را زیر مشتی خاک پنهان‌ مـی‌کرد.آنگاه‌ از‌ یـک نـفر ناشناس که شاهد کار نبود میخواستند که بیاید و پشک بزند(یا قرعه را درآورد).شخص ناشناس از هرکدام از کـپه‌های خـاک که دوست داشت شروع می‌کرد. اولین‌ شیئی‌ که از زیر خاک‌ درمی‌آمد‌ صاحبش‌ «شاه»می‌شد.می‌گفتند مثلا دنـگ حـسامی شـاه‌ درآمده است.بهمین ترتیب نفر دوم را«دم شاه» و نفر سوم«ثم شاه»و...و نفر آخر را«هفته‌ دنگ»می‌نامیدند.82


چاووشی و دخول در آب
پس از پایان کار پشک اندازی مـی‌گفتند: «چووشی»(چاووشی)و آنـگاه چاووشی‌ خوانها چاووشی‌ می‌خواندند‌ و جمعیت‌ صلوات می‌فرستادند و بیل‌دارها وارد آب‌ دریاچه سربند می‌شدند این کار هـم بـه خـاطر آب‌ تنی،هم به خاطر هرز کردن آب بند و هم بخاطر نذر و نیاز اهالی و تماشاچیان بود.گفتنی‌ است‌ که‌ هوای مـنطقه‌ در بـیستم فـروردین‌ماه اصلا مناسب با«آب تنی»نمی‌بود اما این کار طبق‌ سنتی هر ساله انجام می‌گرفت.اغلب افـراد بـه‌ نیت شفا‌ و یا ادای نذر و برآورده شدن‌ حاجاتشان داخل آب می‌شدند بدین‌ ترتیب‌ در‌ حدود‌ 051 الی 052 نفر در آب می‌پریدند و به شادی می‌پرداختند.

عده‌ای دیگر نـذر داشـتند که در چنین روزی‌ تعدادی ‌‌تخم‌ مرغ رنگ کرده و پخته از بیرون‌ دریاچه به داخل آب پرتـاب کـنند.تخم مرغ‌ها‌ را با«رنیاس-‌ Reniyas‌ »(روناس)قرمز و با گل‌ کلاغک آبی و بـا کـاه زرد رنـگ کرده،در روز سربند و هنگام ورود‌ مردان و جوانان در آب‌ آنها را بـه داخـل دریاچه پرتاب می‌کردند. آنهایی که در‌ آب بودند می‌کوشیدند از‌ این‌ تخم‌ مرغها بدست بیاورند و آنها را از دست‌ یکدیگر می‌قاپیدند.

این شـادی بـا ساز و دهل ساززنها تکمیل‌ می‌شد و بـالاخره آب را بـه سوی ده و در نـهر «هل»می‌دادند(هرز مـی‌کردند)و جـمعیت به‌ نهار می‌نشستند.92

توچقازیها نسل‌درنسل‌ و دهان‌به‌دهان از پدرانشان شنیده‌اند کـه یـکسال مردم به سربند نرفته‌اند و برای آب قربانی نکشته‌اند و در نتیجه آب قهر می‌کند و در محلی به نـام«دم‌ غزی»در مـیان ملک حرم آباد و توچقاز در رودخانه‌ درمـی‌آیند.لذا‌ تا همین اواخر کـه آبـ‌ چشمه‌های توچقاز با حلقوم آهنی چـاههای‌ عمیق و نـیمه عمیق مکیده نشده بود،این سنت‌ را رعایت می‌کردند.03


حکومت زنان
با خارج شدن مردان از هفت سالته تا هـفتاد ساله،زنان تـوچقاز در‌ دو‌ محله پایین و بالا گرد آمده طـبق سـنت دیـرینه حکومتی تشکیل داده و از مـیان خـود و از زنان قدرتمند و کار آمـده شـاه‌ و دو وزیر را انتخاب کرده و از‌ میان‌ زنان قوی‌ و چابک نیرویی برای حفاظت ده و جلوگیری‌ از ورود هر مردی بـه هـر دلیلی به آبادی تشکیل‌ می‌دادند.اگر مردی دانـسته یـا ندانسته بـه دهـ‌ وارد مـی‌شد،زنان او را تحت الحفظ‌ به‌ دار‌ الحـکومه‌ برده و شاه پس از‌ بازجویی‌ و محاکمه‌ تنبیهی در خور برای او صادر می‌کرد نوع شدت تنبیه بستگی به استدلال و طـرز برخورد او در آن مـحکمه زنان داشت.13

زنان در‌ این‌ روز‌ به اجرای برخی از بـازیها و ورزشـ‌ها نـیز مـی‌پرداختند.مانند«الله‌ داد» ،«سـلار‌ کنجکی»،«کوشک بازی»،«کش‌کشو» و«کشتی»و«سنگله چـغچغ Sangelacaqcaq »و «تـرکه بازی»و غیره.23

برنامه دیگر زنان در این روز اجرای‌ نمایشات همراه با طنز و هزل«شاه و وزیر»و «عروس‌ و داماد»و غیره بود.33

آخرین برنامه زنان در این روز،اسـتقبال از آبـ،آب تـنی‌ و آب پاشان بود،بدین طریق که‌ زنان می‌دانستند که مـردان چـه هـنگامی آبـ‌ دریاچه را رهـا کـرده و آب سربند‌ کی‌ به‌ روستا می‌رسد لذا به موقع به استقبال آب رفته،در کنار آب سور و سات‌ خود را پهن کرده،چای‌ درست می‌کردند و با ورود آب برای تبرک و شوخی به هم آب می‌پاشیدند‌ و برخی‌ با لباس‌ داخل آب شده و آب تـنی می‌کردند،آنها هم که‌ داخل آب نمی‌شدند‌ سعی‌ می‌کردند‌ حد اقل‌ قسمتی از بدن و لباس خود را تر کنند،این کار را باشگون و پرمیمنت‌ می‌دانستند‌ و هرکس‌ نذر و نیازی داشت با نیت به این کار می‌پرداخت.43»

همانطور که اشاره شد«تاکنون بجز توچقاز در‌ دو‌ مـحل دیـگر از ایران رسم حکومت زنان‌ گزارش شده است هر سه مورد دارای‌ شباهت‌های‌ بسیار‌ هستند‌ و نشان می‌دهند که‌ احیانا آخرین بازمانده‌های یک و یا چند جشن‌ سراسری بوده‌اند.فاصله این سه‌ محل‌ از یکدیگر به صورت خـط مـستقیم و هوایی‌ حد اقل حدود 022 کیلومتر و حد‌ اکثر‌ حدود 053‌ کیلومتر است.

هر سه این جشنها در بهار اتفاق می‌افتند.

رشد آموزش علوم اجتماعی » شماره 17 (صفحه 32)
--------------------------------------------------------------------------------

در«توچقاز»در حدود بیستم فروردین،در «اسک»در اواسط اردیبهشت و در«افوس» در‌ اواسط خردادماه.

در هر سه مـورد کـار مردان به نوعی با آبـ‌ پیوند خـورده‌ است.مردان«افوس»به‌ سرچشمه‌ و زیارت حوض متبرک و مقدس آن‌ می‌روند.53مردان توچقاز برای باز کردن بند و آوردن آب به روستا‌ و مردان«اسک»برای‌ گرد آوری برف و ذخیره‌سازی آن.

در هر سه مورد زنان در ده مانده‌ و به‌ شیوه‌ای واحـد بـه تشکیل حکومت دست‌ می‌زنند.

در هر سـه مـورد زنان به جشن و سرور و در عین‌ حال‌ مراقبت دقیق از مقررات منع ورود مردان به ده می‌پردازند.63»

پیدایی جشن پایان لایروبی‌ در‌ توچقاز و جشن حکومت زنان در همان روز،ریشه‌ در اعماق‌ و تاریکی‌های تاریخی و ماقبل تاریخی‌ دارد و احیانا‌ به‌ آیین‌های مـربوط بـه آب و نذر و نیاز مربوط می‌شود.

اما دلایل تداوم این آیین‌ها‌ را‌ تا خشک‌ شدن آب چشمه‌های فراوان‌ و ریز و درشت‌ توچقاز‌ باید‌ در کارکردهای آشکار و پنهان‌ اقتصادی و غیر‌ اقتصادی آن جستجو کرد.

جشن سربند از این نظر دارای کارکرد آشکار اقتصادی بوده‌ است.که‌ بنابر باور دیرپای اهـالی،این مـراسم سبب افـزایش‌ و‌ زایش آب چشمه‌های نظر‌ کرده‌ توچقاز و برکت در کشت و زرع‌ آنها می‌شده است. سه محل(رئوس مثلث)که تاکنون رسم‌ حکومت زنان در آن یـافت شده است


نقشه تقسیمات‌ کشوری به تفکیک استان و شهرستان‌ در‌ سال 5531
(به تصویر‌ صفحه‌ مـراجعه شود)

رشد آموزش علوم اجتماعی » شماره 17 (صفحه 33)
--------------------------------------------------------------------------------

اما جـشن سـربند‌ توچقاز‌ به طور ضمنی‌ کارکرد اقتصادی و حقوقی نیز داشته و آن‌ شاهد گرفتن در هر سال‌ و تضمین حق استفاده‌ و مالکیت آب ایـن‌ ‌ ‌چـشمه‌ها‌ برای اراضی‌ توچقاز‌ بوده‌ است،همچنان‌که‌ در مورد مراسم‌ برفه چال‌ آب اسک لاریجان آمل نیز،آن‌ مراسم،به طور ضـمنی حـق مـالکیت بر مرتع‌ اسکه و کش را هر‌ ساله‌ یادآوری و تکرار و تائید می‌کند.

پیشکش کردن‌ نذورات‌ و قربانی‌ و آوازه‌گری‌ در شفابخشی و نظر‌ کـرده بودن آب‌ چشمه‌های چوقاز،افزون بر کسب اعتبار و شهرت برای اهالی راه غش و تقلب و آب‌ دزدی‌ را‌ تـا‌ اندازه زیادی می‌بسته است.

گرد آمـدن مـردم و اقوام‌ و خویشان‌ آنها‌ در چنین‌ روزی از شهر و روستاهای پیرامون در ایجاد همبستگی در میان خویشان و بستگان از سویی و دوستی میان همسایگان و دوستان در سطح منطقه مؤثر بوده است.

جشن سربند توچقاز‌ دارای جنبه تفریحی‌ نیز بوده و درهم آمیختگی کار و فراغت را در جـامعه سنتی ما به نمایش می‌گذارد.

جشن حکومت زنان نیز افزون بر جنبه‌ تفریحی آن،کارکردهای آموزشی،مهارتی‌ ورزشی و در گذشته امنیتی نیز‌ داشته‌ است.


دگرگونیها
از سال 5531 حرم آبادیها،بخشی از زمین‌های جنوب جاده ملایر-نهاوند را به‌ سرمایه‌دارهای کوره‌دار فروختند.آنها نیز هر کدام برای مصارف کـوره‌های آجـرپزی خود یک چاه عمیق یا نیمه عمیق زده‌اند،همچنین‌ تعدادی از این چاهها‌ به‌ خاطر احداث باغاتی‌ در بالای همین جاده زده شده است.

حفر این چاهها به سرعت بر روی آب‌ چشمه‌های توچقاز اثر گذاشته است به طوری‌ که از‌ 01‌ سـنگ آب چـشمه‌ها در اواخر‌ بهار بیش‌ از 6 اینچ باقی نمانده و در تابستان بکلی‌ خشک می‌شود.73


زیرنویسها:

--------------

(1)-فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5.به نقل از لغت‌نامه دهخدا.حرف«ت»ص 3901.

(2)-فرهنگ ده‌های ایران(شناسایی عمومی‌ استان همدان)،تهران،8631،وزارت جهاد سازندگی.ص

(3)-همان منبع.ص

(4)جواد جعفری،ملایر‌ و مردم آن.تهران، 8431.بی‌ناشر.ص 21.

(5)- IRAN,journal‌ of the British institute of Persian studies vol VII,1969.volXI,1973.

(6)-همدان(مختصری پیرامون آثار مذهبی، تاریخی و دیدنیهای استان همدان).بی‌تاریخ،اداره‌ کل ارشاد اسلامی اسـتان هـمدان.ص 96.

برای مطالعه بیشتر درباره آثار باستانی ملایر و بویژه‌ تپه‌ نوشیجان نک به مقالات زیر در مجله‌ IRAN (منبع پیشین).

-Bivar,A.D.H.,ááA Hoard of Ingot- currency of the median Period form Bush-i jan,near Malayer'',vol.IX,1971,PP.97- 111.

-Howell,Rosalind,ááSurvey of‌ the‌ Malayer Plain'',vol.CVII,1979,PP.156-157.

-Stronach,David,ááTePe Nush-i jan and Shahar-i-komis'',vol.VI,1968,P.162.

-,ááExcavations at tePe Nush-i jan 1976'', vol.VII,1969,PP.1-20.‌

-,ááTePe nush-i jan'',vol.IX,1971,P.175.

-,and Roaf,M.,ááTePe nush-i jan'',vol XII,1974.PP.214-215.‌

-ááThe‌ Nush-ui jan'',vol.XIII,1975,PP. 187-188.

-,ááThe Nush-i jan'',vol.XIII,1978,PP. 195-196.

(7)-مومندم(مصاحبه و مشاهده نگارنده در محل).برگه 5191 مکرر‌ دو.

(8)-مومندم.برگه 6191.

(9)-همان.برگه ‌‌5191‌ مکرر دو و 6191.

(01)-مومندم.برگه 7291.


--------------

(11)-همان.برگه 5191-7191.

(21)-همان.برگه 7191.

(31)-مندم.(مصاحبه نگارنده در محل)برگه‌ 7191.

(41)-همان.برگه 6191.

(51)-مندم.برگه 8191.

(61)-مندم.برگه 9191.

(71)-نک به:

مرتضی فرهادی«بیل‌ گردانی آخرین بازمانده‌ یک ورزش پهلوانی و آئینی در نیمور محلات».

فصلنامه رشـد عـلوم اجـتماعی.ش 01(زمستان‌ 0731).ص 9-61.

(81)-علی اصغر شریف.«برف چال».ماهنامه‌ ماه نـو.س 2.ش 3.(فـروردین 2331).ص 15.

(91)-جابر عـناصری.مراسم آئینی و تئاتر. تهران،8531.ص 43‌ و 53.و:

جابر عناصری.«در گذرگاه‌ نسیم‌ وعده‌ سپندارمذ...«چیستا»س 2.ش 7 و 8(نوروز 2631).ص 318.

(02)-نک به:

مرتضی فرهادی.«دگریاری و خودیاری در جشن‌ میان بهار.در اسک لاریجان آمل»فصلنامه رشد علوم اجتماعی،ش 3(بهار 9631).ص 13-73.

و

حمید میر مرادی،گیتی مهدوی فـروشهین‌ سلماسی.«گزارشی از روسـتای آب اسـک»فصلنامه‌ رشد علوم اجتماعی‌ ش 3(9631).ص 83-34.


--------------

(12)-نگ به:

محمد حسن سرمدی.«دهکده افوس».ماهنامه‌ هنر و مردم.ش 211 و 311(بهمن و اسـفند 0531) ص 83-34.

(22)-محمد حـسن سپیانی.ایرانیان گرجی. اصفهان،8531.مولف.ص 852-952.

(32)-مندم.برگه 9191 و 0291.

(42)-مندم.برگه 9191.

(52)-مندم.برگه 0291.

(62)-مندم.برگه 9191.

(72)-مندم.برگه 0291.

(82)-مندم.برگه 1291.

(92)-مندم.برگه 2291.

(03)-مندم.برگه 3291.


--------------

(13)-مندم.برگه 0291‌ و 1291.

(23)-همان.برگه 1291 و 3291.

(33)-همان.برگه 1291.

(43)-مندم.برگه 1291 و 3291.

(53)-مرتضی فرهادی.همان منبع 02

(63)-مندم.برگه 4291.

(73)-مندم.«دگر یاری و خودیاری در جشن میان‌ بهار آسک لاریجان آمل»فصلنامه رشد علوم‌ اجتماعی.ش 3(بهار 9631).ص 43.برگه 8191.

 





نظر شما
* نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
* متن :