بعد از چند وقت " امروز و فردا کردن " بالاخره تصميم گرفتم سري به "ولايت " بزنم. نشستم پشت فرمان و "يا علي از تو مدد"...
براي رفتن به شهر ملاير يکي از مسير هاي معروف از طريق اتوبان قم و جاده قم - اراک و نهايتاً اراک- ملاير است .
اتوبان تهران قم ، خدايي مسير خوب و امن و استانداردي است. از قم تا اراک هم درحال باسازي و اصلاح است و نمره قبولي مي گيرد . اما اين جاده اراک – ملاير به قول رفقا ؛ عجب جاده داغونيه ! اولش دوبانده ، وسطش 40 کيلومتر يک بانده ، آخرش هم دو بانده. بخشي از مسير در حال باسازي، علائم رانندگي ناقص، 40 کيلومتر جاده کوهستاني تنگ و پر از ماشينهاي سنگين و علي الخصوص کاميونهاي خاور که پشت سرشان قطار ماشين رديف مي کنند و راننده هاي کم تحمل که شايد هم حق داشته باشند کم بياورند و تلاش مي کنند تا از اين لاک پشتها جلو بزنند و ...
بگذريم ، در يک پمپ بنزين نزديک پليس راه اراک – ملاير توقف کرديم تا هم سوختگيري کنيم هم يک استراحت کوچک . چشمتان روز بد نبيند وقتي مي خواستم وارد فروشگاه همين محل شوم ، پايم سرخورد و آنچنان با شدت و با زانو بر زمين خوردم که شلوار نگون بخت پاره شد و زانوي ما هم غرق به خون.
جراحت شديدي نبود اما به دليل آلودگي محل لازم بود تا ضد عفوني شود. پايگاه امداد هلال احمر در نزديک محل بود. زنگ مرکز را زدم ، مرد جواني که بعداً متوجه شدم پزشک مرکز مذکور است با شتاب از ساختمان خارج شد و به سمت من آمد. معلوم بود هر لحظه منتظر مراجعه و يا تماس در خصوص سوانح جاده هستند. وقتي متوجه قضيه شد با حالتي آسوده و خيلي مؤدبانه از وضعيت جراحت پايم سؤال کرد و بعد از مشاهده آن و به شوخي گفت عجب زخم خطرناکي ! وارد مرکز شديم و اين پزشک که بعداً فهميدم دکتر غزنوي نام دارد، زخم مهلک ! ما را ضدعفوني و پانسمان کرد. چند نفر ديگر از همکارانشان نيز در اين مرکز حضور داشتند و البته همگي گوش به زنگ و آماده انجام عمليات امداد. جوانهايي که دور از خانواده و در جاده ها هميشه در حال انجام وظيفه ارزشمندشانند .
دکتر غزنوي مي گفت اين جاده هر روز شاهد تصادف و سوانح رانندگي است و به طور متوسط ماهي 20 نفر تلفات انساني دارد. وي سرعت غيرمجاز ، سبقت غيرمجاز و خواب آلودگي را از جمله عوامل تصادف بر مي شمرد. خلاصه اينکه بعد از چند دقيقه گپ و گفتگو، دوستان جديد را ترک کردم و به مسير ادامه دادم . در بين راه به گفته هاي دکتر غزنوي فکر مي کردم و با خودم مي گفتم ؛ يقيناً اگر جاده سالم و مطمئن بود اين همه تلفات و خسارتها وارد نمي شد و فکر مي کنم اين عامل از عوامل ديگر بسيار مهم تر است.
بعد از يکي دو روز اقامت از همين مسير ملاير- اراک در حال بازگشت به تهران بودم که شاهد واقعيت دردناک و غم انگيزي شدم. جاده در نزديک اراک از نظر کيفيت ، ايمني و روشنايي در حد خيلي خوبي بود اما دقيقاً در همين مسير خودروها با سرعتي بالا و همچون پيست مسابقه از هم سبقت مي گرفتند و هرکسي سعي مي کرد روي ديگري را کم کند. انگار مسابقات فرمول 2 در حال برگزاري بود و در اين حين مشاهده چندين تصادف که البته متوجه داشتن يا نداشتن تلفات آن نشدم ، به وقوع پيوسته بود.اين واقعيت دردناک ، همين رانندگي ناجور ( يا بهتر بگويم افتضاح ) تعداد نچندان کمي از شهروندانمان است.
تا وقتي برخورد جدي با متخلفين نشود حتي اگر بهترين جاده ها را هم داشته باشيم از بروز اين سوانح جلوگيري نمي گردد و بگذاريد اين نظر را به جرات بگويم که در اين صورت تلفات بدليل مسابقات اتومبيل راني و رو کم کني ، حتي بيشتر هم مي شود .شايد وقت آن شده است که پليس با استفاده گسترده از سيستم هاي پيشرفته کنترل و ثبت تخلفات رانندگي در جاده هاي کشور و البته برخورد جدي با متخلفين ، اين ماجراي غم انگيز را به طرف خط پايان هدايت کند. مطمئناً کار فرهنگي بدون برخورد قانوني و شديد با متخلفين حرفه اي که کم هم نيستند نمي تواند به تنهايي کار را از پيش ببرد...
علی افسری
(به نقل از برنا)